مدتها بود که دیگر نمیشناختمش. مدتها بود که سراغی از من نگرفته بود. آنقدر دور شده بود که یادم نیست ؛ که کی آرزویش را داشتم. با یک جرقه دوباره به زندگی من برگشت.دوباره آتش درونم روشن شد. دوباره آمد.نمیدانم چطور و از کجا. اینبار نگفتم .آمدی ولی حالا چرا. در را باز کردم .گذاشتم بی هیچ شرطی و هیچ گلایه ای بیاد. ریشه بزند.هر جا خواست .هر کار خواست بکند. فقط بماند.فقط بماند.
موضوع چیست؟ اینجا یا دانمارک چه فرقی میکند؟ جهان اول یا جهان سوم.سال 1926 یا 2019؟ لی لی البه یا یک پسر تنهای شهرستانی در ایران. موضوع فقط اشتباه طبیعته.موضوع بودن یک روح در غالب نامتناسبه. یکی فیلم میشه و رمان در 2015.ویکی در جهانی وامانده در کار خویش آرام آرام میسوزد.
درباره این سایت